bulanti

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

من اینجا را نگه داشته ام برای خودم.اما در این دو سال شاید این سومین باری ست که آمده ام. اینجا را نگه داشته ام برای سال ها بعد.سال های بعدی که تصویرهای جوانی ام آنقدر کمرنگ شده در ذهنم که به سختی آنچه به اجبار بر من گذشته را به یاد می آورم...این روز ها اما هنوز همه چیز مانند قبل واضح است،انگار که از پشت شیشه ای بلورین دارم به گذشته ام نگاه می کنم.من دلم تنگ می شود،شاید نه هر روز،اما هنوز...و یک چیزی توی گلویم گیر می کند و یک چیزی روی سینه ام سنگینی.بار ها و روزها و ساعت ها فکر می کنم به آنچه گذشته،اما اینقدر که همه چیز مثل خواب به نظر می رسد،نمی توانم تمرکز کنم روی تک تک چیز ها و جواب منطقی پیدا کنم برای کرده و ناکرده ها،برای احساسم و برای تو که البته این چیز ها مهم نیست دیگر،زندگی ما رو با خودش فراتر از این حرف ها برده و من بغض این روز های توی گلویم حتی نمی دانم که دیگر برای چیست!...برای دوست مخصوصی که دیگر ندارمش یا برای خاطرات خوش دوران جوانی ام...شاید فکر می کنم که از دستت داده ام به عنوان یک دوست،برای همیشه...و من از دستت داده ام حتی اگر اینجا باشی و این را می دانم این دومین باری ست که تو را از دست می دهم،مثل سال ها قبل،اما این بار بدون تلاش برای برگرداندنت...چیزی درونم شکسته که هیچ وقت دیگر مداوا نمی شود..ضربه مهلک تر از آن بود که در بازی ماندن برایم ممکن باشد...دارم سعی می کنم تکه های شکسته ام را از توی زمین جمع کنم تا تو تنها به بازی ادامه دهی،بی حریف... تو نبودن را خوب بلدی،پس این بار بهتر انجامش بده...من دوست مخصوصم را،دو سال پیش، توی کارتن مقوایی ای،توی زیر زمین خانه ی پدری جا گذاشتم و کلا کتاب را بستم..بی هیچ فصل جدیدی. منِ 27 ساله،دلم برای تو تنگ می شود... Adb bulanti...ادامه مطلب
ما را در سایت bulanti دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bulanti بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 20:15